Web Analytics Made Easy - Statcounter

کاپیتان پیشین تیم ملی فوتبال کشورمان در مورد مسائل روز فوتبال ایران صحبت کرد.

به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم،مهدی مهدوی‌کیابا آکادمی فوتبال‌اش بدون تردید در آینده فوتبال ایران حرف‌های زیادی برای گفتن خواهد داشت. اسطوره محبوب و خوش اخلاق فوتبال ایران البته کنار مدیریت این آکادمی راهی متفاوت از سایر مدارس فوتبال و سیاست‌های فوتبال پایه در ایران دارد، در آکادمی باشگاه هامبورگ مشغول به مربیگری است و به تازگی مدرک B مربیگری خود را هم دریافت کرده است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

در حاشیه سفر اخیر کاپیتان سابق تیم ملی فوتبال ایران به تهران برای رونمایی از پیراهن جدید تیم‌های آکادمی و معرفی اسپانسر جدید، اما فرصتی دست داد تا از مهدی مهدوی کیا دعوت کنیم با حضور در دفترخبرگزاری میزان، درباره مسائل روز فوتبال ایران وآکادمی کیاصحبت‌های خود را مطرح کند.

به این ترتیب شرایط این گفت‌وگو فراهم شد که جزئیات آن را در زیر می‌خوانید. پیش از آن می‌توانید گزیده‌ای از صحبت‌های مهدوی‌کیا را در زیر ببینید:

*امکانات فوتبال پایه در اروپا و ایران قابل قیاس نیست

*هرچیزی که در هامبورگ یاد می‌گیرم در آکادمی‌ام پیاده می‌کنم

*فاصله فوتبال پایه ما با سایر جهان خیلی، خیلی زیاد است

*قطعا در فوتبال پایه ایران فساد وجود دارد

*این روزهای پرسپولیس را پیش‌بینی کرده بودم

*برانکو مربی بزرگ و حرفه‌ای است

*بهتر است برخی از حاشیه‌های پرسپولیس کنترل شود

*پرسپولیس می‌تواند قهرمان آسیا شود

*قطری‌ها اگر پیشرفت می‌کنند حق‌شان است

*زنگ خطر سال‌ها است برای فوتبال ایران به صدا درآمده

*قهرمانی در آسیا یکی از حسرت‌های فوتبالی من است

*یک آلمانی به من گفت «محرمی» می‌تواند در اروپا بازی کند

*پیش‌بینی می‌کردم محرمی بازیکن بزرگی شود

*کسی نمی‌تواند به مایلی‌کهن بگوید اعتقاداتش غلط است

*برخورد کی‌روش با مربیان ایرانی جالب نبود

*حرف از صعود در جام جهانی اولین عامل شکست در این مسابقات است

*داشتن مدرک مربیگری تضمینی برای موفقیت نیست

* 3 گل زاید را به استقلال فراموش نمی‌کنم

*فوتبال ایران از یاد نگرفتن دانش کی‌روش ضرر کرد

*آکادمی کیا روز به روز درحال بزرگ‌شدن و موفق‌تر شدن است.

حدود دو سال و نیم می‌شود که ما کار خودمان را در آکادمی کیا شروع کرده‌ایم. هدف اصلی ما هم کشف استعداد‌ها و پرورش آنها است. در اصل مد نظر ما این بود که بیشتر این استعداد‌ها را از مناظق محروم کشف کنیم. مناطقی که بضاعت مالی نداشتند و نمی‌توانستند به فوتبال و باشگاه‌ها ورود کنند. ما این بستر را به وجود آوردیم که استعداد‌ها بیایند و خودشان را نشان بدهند.

* البته آکادمی شما برنامه‌های بین‌اللملی قابل توجهی را پست سر گذاشته است.

از روز اول هم هدف من این بود که بچه‌ها حتما باید با فوتبال روز دنیا مقایسه شوند. به این ترتیب اصلی‌ترین برنامه خود را شرکت در تورنمنت‌های بزرگ و خوب دنیا قرار دادیم تا بفهمیم مراحل پیشرفت و کار چگونه طی می‌شود. خدا را شکر شرایط در این مدت خیلی خوب بوده و در تورنمنت‌هایی که شرکت داشته‌ایم تیم ما همیشه از بهترین‌ها بوده است.

* این فاصله فوتبال پایه اروپا با ایران را چگونه می‌خواهید جبران کنید؟

امکانات و برنامه ریزی که در فوتبال اروپا وجود دارد با آن چیزی که در فوتبال‌مان می‌بینیم اصلا قابل قیاس نیست. به ویژه در بخش پایه که نگاه آنها زمین تا آسمان با ایران تفاوت دارد. در ایران مشکلات خیلی زیادی وجود دارد. تا کنون سختی‌های زیادی را پشت سرگذاشته‌ایم اما خدا را شکر کار را جلو می‌بریم. من همیشه اعتقاد داشته‌ام که استعداد‌های بسیار خوبی در ایران وجود دارند اما بستر هیچ وقت برای پرورش درست آنها فراهم نبوده است. در فوتبال پایه‌ای که امکانات آموزشی و سخت افزاری در حد صفر است و با آن چیزی که دنیا دارد انجام می‌دهد خیلی فاصله داریم. به ویژه نسبت به کشور آلمان! با تمام مشکلات و مسائل من از روند حرکت آکادمی فوتبال کیا رضایت دارم و امیدوارم در آینده بتوانیم فوتبالیست‌های بزرگی به فوتبال ایران معرفی کنیم.

*شما همزمان با اداره آکادمی، خودتان هم در تیم‌های پایه باشگاه هامبورگ در حال مربیگری هستید، در مورد این مسئله هم توضیح می‌دهید؟

برای اینکه بتوانم تجربیاتم را به خوبی به آکادمی کیا منتقل کنم و بدانم در بخش فوتبال پایه دنیا چه اتفاقاتی دارد رخ می‌دهد، به کشور آلمان رفت، کشوری که سال‌ها در آنجا در بالاترین سطح حرفه‌ای فوتبال بازی کردم. جایی که الان با توجه به سرمایه گذاری‌های عظیمی که داشته‌اند، بهترین شرایط را در فوتبال پایه جهان دارد. در حال حاضر دو سالی می‌شود که در آکادمی باشگاه هامبورگ مشغول به فعالیت هستم. در این دو سال به خوبی فهمیدم که در فوتبال آلمان چه اتفاقاتی رخ داد که آ‌نها تواسنتند به عنوان قهرمانی جهان، قهرمانی یورو، جام کنفدراسیون‌ها و موفقیت‌های دیگر در رده‌های سنی مختلف برسند. آنها موفقیت‌های مختلفی را در رده‌های گوناگون به دست می‌آورند، چون از نظر برنامه ریزی، امکانات و اهمیت دادن به فوتبال پایه و هم‌چنین سرمایه گذاری حرف اول را در فوتبال جهان می‌زنند.

*از شرایطی فعالیت خود رضایت دارید؟

در این دو سال من به عنوان مربی اختصاصی بچه‌های 11 تا 19 سال فعالیت داشته‌ام. تجربیات و تخصص‌های خودم در زمان بازیگری مثل زدن ضربات ایستگاهی، سانتر کردن، شوت زدن و... را به آنها با برنامه ریزی آموزش می‌دهم و البته سیستم تعریف شده تمرینی از طرف باشگاه را هم با آنها کار می‌کنیم. خودم هم خیلی چیز‌ها در این مدت یاد گرفته‌ام و فهمیده‌ام هرچقدر هم که در فوتبال یاد بگیریم، باز هم چیز‌های جدید برای فراگرفتن وجود دارد و به همین ترتیب مدام باید خودمان و اطلاعات‌مان را به روز کنیم.

*پس مربیگری در هامبورگ و مدیریت در آکادمی کیا، مکمل خوبی برای رسیدن به اهدافی است که در نظر دارید.

من هر چیزی که اینجا یاد می‌گیرم بلافاصله در آکادمی کیا پیاده می‌کنیم. اخیرا هم قراردادی امضا کردیم که جریانات فوتبال پایه آلمان البته نه به صورت صددرصد، از طریق برخی مربیان آلمانی به بچه‌های آکادمی خودمان انتقال بدهیم. البته من الان دو سال دیگر هم با باشگاه هامبورگ قرارداد دارم و این قرارداد به تازگی امضا شده است. در این بین حتی توانستم با یک نمره بسیار خوب مدرک B مربیگری را هم در آلمان کسب کنم. امیدوارم بعد از یک سال کار مدرک A را هم در بگیرم. از همان اول یکی از اهداف اصلی من برای حضور در آلمان گرفتن مدرک مربیگری بود که طبق برنامه‌ریزی که داشته‌ام به این هدف خواهم رسید.

*اخیرا وحید هاشمیان هم به جمع مربیان آکادمی باشگاه هامبورگ اضافه شده است.

وحید که از دوستان بسیار خوب و قدیمی من است که سال‌ها در تیم ملی همبازی بودیم. در آخر فصل گذشته که برای پست مربیان تصمیم گیری کردند، قرار شد وحید هاشمیان به عنوان کمک مربی تیم زیر 17 ساله‌های هامبورگ فعالیت داشته باشد. کمپ اختصاصی جدیدی هم توسط باشگاه هامبورگ به تازگی ساخته شده است و تمام تمرینات تیم‌ها به آنجا انتقال داده شده است. من فکر می‌کنم با توجه به این سرمایه‌گذاری و کار حرفه‌ای در آکادمی، تیم هامبورگ هم در آینده‌ای بسیار نزدیک شرایط بسیار خوبی در فوتبال آلمان پیدا خواهند کرد.

*چرا شرایط فوتبال پایه ایران تا به این حد فاجعه است؟

شرایط فوتبال پایه در ایران خاص است. خیلی از مربیان بوده‌اند که از سال‌های گذشته حضور داشته‌اند و دارند زحمت می‌کشند و کار می‌کنند. نمی‌توانیم بگویم که کار‌ها در حد صفر است. اگر اینطور بود امروز ما تیم نونهالان و نوجوانان و جوانان و امیدی نداشتیم. قطعا در همه جا زحمت‌هایی کشیده می‌شود. اما آنچه در فوتبال پایه دنیا دارد اتفاق می‌افتد، باز هم می‌گویم که چیزی نیست که ما در ایران داریم می‌بینیم!

*بیشتر توضیح می‌دهید؟

ما در کشور خودمان امکانات و برنامه و اهمیتی که آنها به فوتبال پایه می‌دهند اصلا نمی‌بینیم. متاسفم که باید بگویم فاصله ما با فوتبال پایه دنیا خیلی زیاد است، خیلی خیلی زیاد است.

*با بررسی‌ها و افشاگری‌های انجام شده باید بگوییم که فساد در فوتبال پایه ایران هم زیاد است.

در همه جا فساد هست و در فوتبال هم هست. به ویژه در فوتبال پایه که مثل لیگ برتر نیست که تمام رسانه‌ها و مردم اتفاقات ریز و درشت آن را دنبال و پیگیری کنند. قطعا فوتبال پایه ایران از فساد مستثنی نیست. اما من درباره بخش دیگر کار که مربوط به امکانات، سخت افزار و مباحث آموزشی است صحبت می‌کنم که بی نهایت ما با فوتبال دنیا فاصله داریم و فکری هم به حال آن نمی‌شود.

*نگاه ما به فوتبال پایه باید در اولین قدم تغییر کند؟

قطعا نگاه باید تغییر کند. آلمان وقتی در جام جهانی 1998 فرانسه و 2000 جام ملت‌های اروپا با آن وضعیت اوت شد، در این کشور احساس خطر کردند و از سال 2001 انقلاب در فوتبال پایه خود را شروع کردند. یک برنامه ریزی 20 ساله داشتند که بتوانند به عنوان قهرمانی جام جهانی برسند که مدل اجرایی و سرمایه گذاری آنها به قدری قدرتمند و حرفه‌ای بود که این هدف بعد از 13-14 سال تحقق یافت و آلمان تبدیل به بهترین تیم جهان شد.

آنها تمام باشگاه‌های فوتبال خود را مجبور کردند که آکادمی فوتبال داشته باشند و به صورت آکادمیک بچه‌ها را آموزش بدهند. در این راه فقط از مربیانی استفاده کردند که برای آموزش دادن خودشان آموزش دیده بودند! نقاط زیادی را در کشور برای استعدادیابی تعیین کردند و با یک سیستم کاملا استاندارد چنین تحولی عظیم در فوتبال خود ایجاد کردند. جالب است به شما بگویم این کار هنوز ادامه دارد و قطعا شاهد اتفاقات بزرگ‌تر در فوتبال آلمان خواهید بود. اما در ایران چه اتفاقی بعد از این همه شکست و بحران رخ داد؟

*آکادمی و مدارس فوتبال علاوه بر پرونده‌هاب اخلاقی که بعضا شاهد آن هستیم، تبدیل به بنگاه درآمدزایی دلالان و ... شده است.

بزرگ‌ترین باشگاه‌های ما در بخش فوتبال پایه چه وضعیتی دارند؟ اصلا سرمایه گذاری نمی‌کنند. اصول حرفه‌ای می‌گوید در کشوری مثل ایران اگر باشگاهی برای تیم بزرگسال در طول سال به صورت میانگین چیزی حدود 15 میلیارد تومان هزینه دارد، حتما باید حدود 1.5 تا 2 میلیارد هزینه فوتبال پایه و آکادمی خود بکند. ولی متاسفانه اینجا دقیقا برعکس شده است. فوتبال پایه جایی است که شما با برنامه ریزی و کار درست باید سرمایه‌گذاری کنید تا این جوان‌ها بعد از چند سال بزرگ‌تر شوند و بیایند خودشان را با فوتبالی خوب نشان بدهند و از آن‌ها استفاده کنید. اما اینجا فوتبال پایه و آکادمی‌ها به محل درآمد باشگاه‌ها تبدیل شده است.

البته در فوتبال دنیا داریم می‌بینیم که می‌روند به قیمت‌های نجومی بازیکن می‌خرند و استفاده می‌کنند. اما به فوتبال پایه خود هم اهمیت می‌دهند. مثلا بارسلونا می‌رود نیمار را با قیمتی گزاف می‌خرد، آنها به ستاره احتیاج دارند اما ببینید در لاماسیا چه کارخانه بازیکن سازی دارند. شما بروید تحقیق کنید ببینید بارسلونا چه پول گزافی را خرج لاماسیا می‌کند و چه امکانات و تشکیلاتی برای آکادمی خود راه اندازی کرده است.

* فدراسیون فوتبال هم سیاست‌گذاری درستی درباره فوتبال پایه ندارد و حتی تیم‌های ملی پایه هم در بدترین شرایط ممکن اداره می‌شوند.

اینجا یک شیوه گلخانه‌ای از طریق فدراسیون فوتبال دارد رو به جلو می‌رود. مثلا در رده سنی 12-13 سال 20 بازیکن انتخاب می‌شوند و آنها همین‌طوری می‌آیند رده‌های بالاتر. این مدل نه چندان درست از سال‌ها پیش باب شده درحالی که این بستر باید در تمام کشور وجود باشد. تمام باشگاه‌های حرفه‌ای ما باید آکادمی خود را راه اندازی و از مربیان حرفه‌ای و کار بلد استفاده کنند. امکانات در اختیار بازیکنان نونهال و جوان قرار بدهند. شما وقتی توپ، زمین، برنامه و سخت افزار نداشته باشید هیچ پیشرفتی حاصل نمی‌شود. فدراسیون باید از حاصل زحمات باشگاه‌ها استفاده کند. نه اینکه خودش با شیوه‌ای که گفتیم تیم‌داری کند.

*وقتی تیم‌های لیگ برتری یا حتی تیم ملی ما زمین تمرین ندارند چطور انتظار دارید؟ اتفاقات این فوتبال خنده‌دار است. ما در لیگ برتر می‌بینیم که یک تیم ظهر تشکیل می‌شود و همه از خانه به اردو می‌روند و بعد از ظهر هم اولین بازی خود را انجام می‌دهند. شما هیچ کجای دنیا چنین سیستم عجیب و غریب و غیر قابل باوری را مشاهده نمی‌کنید.

ما در فوتبال ایران چیز‌های حیرت انگیز جدیدی را می‌بینیم که در هیچ کجای دنیا اتفاق نمی‌افتد. جالب اینجا است که هر روز بدتر می‌شود!

*با توجه به پروژه‌ای که در آکادمی کیا اجرا می‌شود، می‌تواند آماری بدهید که نشان دهد در سال‌های آینده چند نفر از این بازیکنان به بالاترین سطح فوتبال ایران می‌رسند؟

اصلا قابل پیش بینی نیست. مثل ساختمان نیست که برای ساخت برنامه ریزی کنید و بدانید دو سال دیگر می‌توانید از آن بهره برداری کنید. وقتی روی فوتبالیست 12-13 ساله شروع به سرمایه‌گذاری می‌کنید اصلا نمی‌دانید که سال آینده می‌توانید از او استفاده کنید یا خیر. ممکن است مصدوم شود، مریض شود. یک فوتبالیست در سن 11-12 سالگی عالی است، اما بزرگ‌تر که می‌شود افت می‌کند و مثلا در سن 15 سالگی نمی‌تواند بازدهی مناسبی داشته باشد. به خاطر همین معمولا در اروپا تا سن 16 سال به بازیکن اجازه می‌دهند که شرایط خود را برای ورود رسمی به فوتبال حرفه‌ای بسنجد. البته در این راه شرایط درسی و رفاهی او هم تامین می‌شود.

کاری که ما شروع کردیم بر حسب علاقه بوده است. چون من دوست دارم این کار را انجام بدهم. همیشه به این فکر می‌کردم که یک سری بچه در این کشور حضور دارند که استعداد هستند. ولی جایی به آنها فضا نداده است که استعداد خود را نشان بدهند. خیلی‌ها به خود من مراجعه می‌کردند که از استعداد سوخته خود حرف می‌زدند. می‌گفتند به فلان باشگاه رفت و قبول شدم، ولی چون پول نداشتم که به آنها بدهم خط خوردم و نتوانستم فوتبالیست بشوم. ما آمدیم این بستر را به وجود آوردیم تا هر کسی که واقعا استعداد داشت بیاید و تست بدهد. اگر واقعا خوب باشد او را نگه می‌داریم و بدون اینکه حتی یک ریال دریافتی از بازیکنی داشته باشیم آنها را رایگان پرورش می‌دهیم تا به جا‌های خوبی برسند.

*حضور در تورنمنت‌های مختلف خارجی و بازی با تیم‌های بزرگ تا چه حد به شما کمک کرده است؟

ما امسال به طور مثال رفتیم با بارسلونا بازی کردیم. بعید می‌دانم سابقه داشته باشد که یک تیم باشگاهی از ایران با بارسلونا دیداردوستانه داشته باشد. ما با بهترین بازی دوستانه برگزار کردیم. دیدیم که از آنها خیلی عقب هستیم. اما اگر کار کنیم می‌شود نتایج خوبی از کار گرفت. مثلا با تیم 11 ساله‌های بایرن‌مونیخ و لورکوزن و تیم‌های بزرگ دیگر هم بازی کرده و آنها را حتی برده‌ایم اما این ملاک موفقیت نیست. نشان دهنده پیشرفت است که می‌توان کار‌های بزرگ‌تری هم انجام داد چون ما باید شرایط خودمان و بچه‌ها را در مقایسه با همین تیم‌های بزرگ دنیا بسنجیم.

ما امیدواریم که این بچه‌ها که سرمایه‌های ایرانی فوتبال ما هستند، در آینده به جا‌های بزرگی برسند. امیدوارم آن تعداد از فوتبالیست‌هایی که لیاقت‌اش را دارند از آکادمی کیا پیشرفت کنند و به تیم ملی برسند.

*شما پیشکسوت باشگاه هامبورگ هستید و الان به خوبی این باشگاه دارد از شما حمایت می‌کند. چرا در ایران ارتباط و تعمل خوبی بین باشگاه‌ها و پیشکسوتان وجود ندارد؟

از چند منظر می‌شود به آن نگاه کرد. مثلا یک تیمی مثل استقلال و پرسپولیس چقدر پیشکسوت دارد؟ سابقه 50 ساله و چیزی حدود 500-600 پیشکسوت شرایطی را به وجود می‌آورد که عملا مدیران باشگاه نتوانند با تمام پیشکسوتان همکاری داشته باشند. در باشگاه هامبورگ هم به همین شکل است. تمام پیشکسوتان با باشگاه همکاری ندارند اما بر حسب نیازی که وجود دارد می‌آیند با بررسی کارنامه و سوابق افراد نوعی همکاری با او را شروع می‌کنند.

در کشور ما قدیم هیچ پولی وجود نداشته است و این یک واقعیت است. خود ما قدیم در باشگاه بانک ملی بعد از 5-6 ماهی که بازی کردیم، آمدند و یک پاکت به بچه‌ها دادند. پاکت را که گرفتیم برایمان سوال بود که چرا آن را به ما داده‌اند. وقتی سوال کردیم گفتند که این حقوق شما است. یادم می‌آید وقتی پاکت را باز کردم 6 اسکناس هزار تومانی در آن قرار داشت و حقوق 6 ماه فوتبال بازی کردن ما برای بانک ملی بود. واقعا خیلی تعجب کردیم! باور نداشتیم برای فوتبال بازی کردن پول هم می‌گیریم!

*ولی نسل قبل از شما همین پول را هم شاید به زور دریافت می‌کردند.

قدیم بیشتر عشق به پیراهن و فوتبال این صحبت‌ها بود. به خاطر همین بسیاری از پیشکسوتان ما که در آن مقطع کاری جز فوتبال نکردند الان بعد از پایان دوران فوتبال با مشکلات عدیده رو‌به‌رو شدند و این یک واقعیت است. ولی از آن طرف هم نمی‌شود به تمام پیشکسوتان پست داد اما احترام گذاشتن به پیشکسوت، جایگاه تعیین کردن برای پیشکسوت، ارائه برخی خدمات مثل فراهم کردن حضور در استادیوم‌ها یک بحث دیگر است. نباید ببینیم که پیشکسوت یک باشگاه را جلوی در استادیوم به ورزشگاه راه ندهند. یا مثلا خود من خیلی دوست دارم بعضی مواقع جوی بشود که آن تیم سال 1374-1375 پرسپولیس استانکو در یک فضا دور هم جمع بشویم. فوتبالی با هم بازی کنیم و غذایی با هم بخوریم و تجدید خاطره کنیم. هر چقدر که سن بالاتر می‌رود توقعات بالاتر هم می‌رود. متاسفانه این داستان در فوتبال ایران پررنگ نبوده است.

*به دوران پرسپولیس استانکو اشاره کردید که نتایج خوبی می‌گرفت. این روز‌ها هم پرسپولیس با برانکو ایونکوویچ شرایط بسیار خوبی دارد، حال هواداران پرسپولیس هم خوب خوب است.

فکر می‌کنم قبل از اینکه این حال خوب به پرسپولیس بیاید، این روز‌های خوب را با توجه به شناختی که از برانکو داشتم پیش‌بینی کرده بودم. همان موقعی که در ابتدای لیگ پانزدهم پرسپولیس بازی‌های ابتدای فصل را باخته بود، من جزو معدو نفراتی بودم که از برانکو حمایت کرد و گفتم که باید صبر کرد و به او فرصت داد. همه دیدیم که با اعتماد به این مربی، پرسپولیس دو فصل طلایی را پشت سر گذاشت. فصل اول که در روز آخر با بدشناسی نتوانست به خاطر تفاضل گل قهرمان شود. فصل قبل هم که با قدرت کامل قهرمان لیگ برتر شد. برانکو مربی بزرگ و حرفه‌ای است که کار خودش را بلد است. مهره‌های خیلی خوبی هم دارد. البته از حق هم نگذریم که پرسپولیس فوتبال بسیار زیبایی هم بازی کرد و قهرمان شد. الان هم که در

منبع: تسنیم

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۳۱۷۷۳۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

فساد را جدی بگیریم/دو راهی مهم گروسی در پرونده ایران/اقتصاد و روان و فرهنگ

 

به گزارش «تابناک» روزنامه‌های امروز چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت ماه در حالی چاپ و منتشر شد که پایان رسیدگی به پرونده جنجالی امیر تتلو، سه گام ایران و آژانس در قالب بیانیه مشترک، حاشیه‌های پر هیاهوی «بهشت» و همزمان با پذیرش طرح پیشنهادی آتش‌بس توسط حماس حمله ددمنشانه اسراییل به رفح در صفحات نخست روزنامه‌های امروز برجسته شده است.


در ادامه تعدادی از یادداشت‌ها و سرمقاله‌های منتشره در روزنامه‌های امروز را مرور می‌کنیم:


دو راهی مهم گروسی در پرونده ایران


هادی محمدی طی یادداشتی در شماره امروز خراسان نوشت: اولین کنفرانس بین المللی علوم و فنون هسته‌ای در اصفهان برگزار شد. همزمان رافائل گروسی مدیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی در تهران و اصفهان حضور یافت و مذاکرات خود را انجام داد. درباره این موضوع و حساسیت‌های مکانی و زمانی این دو رخداد چند نکته دارای اهمیت است؛ نکته اول درباره کنفرانس است و این که برگزاری این نوع کنفرانس در سطح بین المللی می‌تواند دروازه‌ای به ورود ایران به حوزه‌های جهانی دانش هسته‌ای باشد. اهمیت این موضوع از آن جهت است که بعد از دو دهه توجه سیاسی به برنامه صلح آمیز هسته‌ای ایران و نگاه صرفا از زاویه غنی سازی به این برنامه، حالا می‌توان امیدوار بود که نگاه کشور‌های دیگر به برنامه هسته‌ای ایران تغییر کند و به سمت کاربرد‌های دیگر اتم به ویژه در حوزه‌های پزشکی، صنعتی و کشاورزی برود. این تغییر نگاه نه تنها فشار سیاسی بر ایران را کاهش می‌دهد بلکه می‌تواند بازار‌های راهبردی زیادی را برای کشورمان بگشاید. موضوع دیگر درباره کنفرانس، محل برگزاری آن است. فراموش نکردیم تا همین یک ماه قبل یکی از اصلی‌ترین تهدیدات رژیم صهیونیستی علیه ایران، سایت‌های هسته‌ای کشورمان بود. سایت یو سی اف اصفهان متشکل از چند کارخانه مهم در حوزه غنی سازی و ساخت مجتمع سوخت و حتی انبار مواد غنی شده است که می‌توانست یکی از اهداف اصلی به شمار رود. حتی یک بار هم اسراییلی‌ها حمله به این تاسیسات را امتحان کردند، اما با هوشمندی پدافند هوایی موفقیتی نداشتند. حالا با برگزاری امن این کنفرانس بین المللی با حضور متخصصان داخلی و خارجی و حضور رافائل گروسی مدیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی، این پیام روشن داده می‌شود که اولا ایران در حساس‌ترین نقطه خود از امنیت کامل برخوردار است و ثانیا این درک در مهمانان خارجی و مقام ارشد سازمان ملل ایجاد شده که این امنیت واقعی و قابل اعتناست. نکته دیگر این ماجرا به سفر گروسی به کشورمان برمی گردد. می‌دانیم در ماه‌ها و هفته‌های گذشته گروسی ابراز تمایل زیادی برای این سفر داشت و در مقاطعی هم این ایران بود که ابراز تمایل نمی‌کرد، چون سفر برای سفر را بی فایده می‌دانست و دنبال آورده این سفر می‌گشت. حالا حضور گروسی در کنفرانس هسته‌ای حداقل آورده اش اثبات امنیت در اصفهان و بالا بردن جایگاه کنفرانس هسته‌ای است و در کنارش می‌تواند مرور آخرین وضعیت پرونده هسته‌ای ایران و به ویژه نحوه اجرای توافق اسفند ۱۴۰۱ بین تهران و آژانس باشد. اگرچه در روز‌های اخیر گمانه زنی‌های غیرواقعی با هدف بالا بردن توقعات از این سفر شده که می‌تواند ریشه در اقدامات دلال‌های بازار ارز ایران داشته باشد، اما در فضای واقعی و با توجه به نزدیک بودن نشست شورای حکام آژانس در ۱۴ خرداد آینده و انتشار گزارش مدیرکل قبل از این تاریخ، قطعا این سفر می‌تواند آثار مثبتی در گزارش و نتایج نشست شورا داشته باشد کما این که قرار است دو طرف بر سر گام‌های عملیاتی با هدف اجرای بهتر توافق ۱۴۰۱ نیز به مشترکاتی برسند.
نکته آخر این که ایران و آژانس همچنان بر سر دو مکان ادعایی یعنی تورقوزآباد و ورامین با یکدیگر اختلاف دارند و با وجود حل و فصل دو مکان دیگر یعنی آزمایشگاه جابر بن حیان و سایت آباده و نیز حل موضوع ذرات ۸۴ درصد غنی شده و موضوع حسابرسی مواد که اقدامات مهم و درخور توجهی بودند، باز هم می‌توان گفت حل موضوعات باقی مانده ارتباط زیاد و تنگاتنگی با حل مسائل سیاسی دارد و کمتر فنی است. متاسفانه آژانس نشان داده در رویکرد‌های خود در قبال ایران از دایره وظایف و اختیاراتش خارج شده و نگاه سیاسی بر این نهاد تخصصی غالب است. جدیدترین نمونه آن نیز رفتار غیر قابل توجیه آژانس در برابر اسراییل است که با وجود تهدید رسمی مقامات ارشد این کشور به حمله اتمی به ایران و غزه، واکنش‌های آژانس بسیار ناچیز و غیر قابل توجه بوده به شکلی که گروسی بار‌ها در ماه‌های اخیر در مصاحبه‌های خود عبارات دوپهلو در مورد ایران به کار برده و گفته ایران مواد لازم برای ساخت بمب اتمی را دارد هرچند در ادامه تصریح می‌کند، اما نشانه‌ای ندیده ایم، ولی همین اصطلاحات و ادبیات سازی هم مضر به توافقات و البته نشان از سیاسی کاری آژانس است.
این که آژانس سیاسی کاری را کنار بگذارد که البته امری تقریبا غیرممکن است و برای همین هم تا توافق سیاسی در موضوع برجام اتفاق نیفتد نمی‌توان امیدی به حل دو مکان باقی مانده داشت کما این که سفر گروسی به ایران هم نمی‌تواند این گره کور شده را باز کند، اما حداقل کار این است که گروسی در گزارش خود به آژانس، همکاری و خواست ایران برای حل و فصل موضوعات را همچون موضوعات حل شده قبلی با تصریح و شفافیت بیشتری بیان کند و موضوع را از این که هست بدتر نکند. حدود یک سال و ۵ ماه دیگر تا زمان لغو قطعنامه ۲۲۳۱ و در نتیجه لغو قطعی ۶ قطعنامه ضد ایرانی شورای امنیت سازمان ملل باقی است و به نظر می‌رسد این یک سال و ۵ ماه حساس‌ترین مقطع زمانی برجام به شمار رود چرا که احتمال اسنپ بک توسط سه کشور اروپایی وجود دارد. گروسی می‌تواند با عملکرد و رفتار منطقی خود نامی نیک همچون مرحوم آمانو باقی بگذارد به عنوان کسی که نگذاشت برجام دچار مرگ قطعی شود یا برعکس به عنوان یکی از عوامل برهم خوردن مهم‌ترین توافق قرن حاضر میان ایران و شش قدرت جهانی نام بگیرد. این دوراهی مهم گروسی به نحوه محاسبات وی در قبال ایران و ۴+۱ و آمریکا بستگی دارد. با توجه به این که روز گذشته محمد اسلامی نیز بر ظرفیت‌های شخصی گروسی برای حل و فصل اختلافات تاکید داشت، سفر گروسی به ایران حتما می‌تواند به اصلاح محاسباتش کمک کند.

 


فساد را جدی بگیریم


زهرا نژاد بهرام طی یادداشتی در شماره امروز اعتماد نوشت: خبر ترخیص و توزیع حدود ۴۴ هزار تنی روغن فاسد شده بیانگر کم توجهی برخی نهاد‌های مرتبط با سلامت شهروندان در کنار نهاد‌های نظارتی است، اما آنچه بیشتر این خبر را نگران‌کننده می‌کند، نبود نشانه‌هایی از بررسی‌های اختصاصی و معرفی متخلفین است. پس از افشا شدن تخلفاتی نظیر چای دبش و زمین‌های ازگل طی ماه‌های اخیر مساله روغن‌های فاسد تصویر نگران‌کننده‌ای را ایجاد کرده که بی‌توجهی به آن یقینا به صلاح مردم و ساختار نظارتی نخواهد بود. این مهم از دو سو قابل تامل است؛ نخست آنکه بخشی از این تخلفات در راستای به خطر انداختن سلامت مردم است؛ و دوم آنکه سیستم نظارتی و اجرایی نیازمند بازآرایی مجدد و تعیین تکلیف متخلفین است. چراکه نشانه گرفتن متخلفین قادر خواهد بود بخشی از نگرانی برای سلامت شهروندان را مرتفع کند. اما این به تنهایی کافی نیست، بلکه نیازمند اتخاذ رویکردی پیشگیرانه و سختگیرانه نسبت به این امور در برابر وقوع چنین اتفاقاتی است. در واقع موضوع عدم ترخیص و طولانی شدن روند گمرکی بخشی از این مساله است، اما موضوعی که بیشتر نگرانی را تشدید کرده، ترخیص آن بعد از گذشت زمان مصرف است. در سال گذشته مشابه این مهم در سفر رییس قوه قضاییه به شمال کشور در خصوص ۷۰ هزار تن روغن که در صورت عدم ترخیص در کوتاه‌مدت فاسد می‌شدند، قابل توجه است. این مهم به معنی داستانی تکراری است که اقدامات لازم در خصوص مواد خوراکی وارداتی در کشور که تاریخ مصرف‌شان می‌گذرد و مورد توجه مسوولان واردات و نهاد‌های مرتبط با گمرک نیست، صورت نمی‌پذیرد. تاکید مسوول قوه قضاییه بر توجه به این مهم نه تنها موجب جلوگیری از ترخیص این روغن‌ها از گمرکات جنوب نشد، بلکه با ترخیص پس از تاریخ مصرف موجبات نگرانی برای سلامت شهروندان را در پی داشت. این مهم در خصوص گوشت‌های وارداتی برزیلی در سال گذشته نیز قابل تامل است. اعتراضات نمایندگان تجار به روند طولانی ترخیص در خصوص موادغذایی فاسد شدنی و تاریخ گذشته که از گذشته تا امروز وجود داشته تاکنون منجر به اقدامی موثر نشده و هر از چند گاهی با خبر‌های نگران‌کننده، شاهد از دست رفتن سرمایه‌های کشور در خصوص مواد مورد نیاز مردم هستیم. از همه نگران‌کننده‌تر ترخیص برخی از آن‌ها و توزیع میان شهروندان است. امری که یقینا سلامت را در معرض خطر قرار می‌دهد .. خبر امحای ۵۰ تن مواد غذایی فاسد شده، به دستور دادستان در سال گذشته در گمرک مهرآباد و معدوم شدن ۵۰۰ تن تخم‌مرغ وارداتی تاریخ گذشته نیز درهمین راستا قابل تامل است که جملگی بیانگر هدر رفتن سرمایه‌های ملی است. این مهم به دلیل بی‌توجهی مسوولان گمرکی و سازمان‌های نظارت‌کننده بر ترخیص کالا‌های ذکر شده صورت گرفته است که امری نیست که بتوان آن را نادیده گرفت. اما بخش خوب خبر امحای آنهاست که موجبات حفظ سلامت شهروندان شده است.
از این رو اگر به این مساله از نگاه خوشبینانه بنگریم روند طولانی ترخیص بدون توجه به ماهیت مواد وارداتی یا صادراتی را از جدی‌ترین مسائل امروز گمرکات کشور در نظر بگیریم. ضرورت رویکردی متفاوت و دستورالعملی خاص را جدی می‌کند، هر چند که ظاهرا این دستورکار‌ها موجود است، اما نتوانسته مانع هدر رفتن این مواد غذایی شود. این مهم در اختیار سازمان گمرک و مسوولان مربوطه است. ایجاد مکانیسم فعال و پویا برای حفظ سرمایه‌های ملی و حفاظت از سلامت شهروندان ضرورتی انکارناپذیر است.
در کنار این مهم، شاید اگر سازمان‌های وارد‌کننده نظیر وزارت صنعت و معدن و اداره بازرگانی دولتی و... با نگاهی متفاوت به مسائل غذایی شهروندان توجه می‌کردند، امروز شاهد از میان رفتن بخشی از سرمایه‌های کشور و نگرانی برای توزیع این نوع محصولات تاریخ گذشته نبودیم. ماندگاری بیش از یک‌سال از محصولات خوراکی که فاسد شدنی هستند در گمرک‌های کشور بی‌توجهی به سرمایه‌ها و نیاز غذایی کشور است. هر چند که این مهم در بستر نظارت بر واردات نیز قابل تامل است. نظارت بر محصولاتی که امکان از میان رفتن آن‌ها وجود دارد یا تاریخ مصرف آن‌ها محدود و کوتاه است امری نیست که بتوان آن را نادیده گرفت. وقوع چنین اتفاقاتی دو اثر فوری و یک اثر بلندمدت بر ساختار اعتماد کشور وارد می‌کند؛ نخست آنکه مساله پیشگیری و ابتلا به بیماری‌های ناشی از مصرف این نوع محصولات هزینه‌های جدی را به ساختار بهداشت و درمان کشور وارد می‌کند. که بی‌توجهی به آن در شرایط کنونی دور از انتظار است. دوم اینکه عدم‌التفات به میزان هزینه یا سرمایه‌گذاری صورت گرفته بر‌ای واردات این نوع محصولات برای کشور یعنی سوخت شدن آن‌ها که یقینا نه به صلاح مردم است و نه کشور. اما اثر بلندمدت آنکه شاید جدی‌تر از همه باشد. یعنی کاهش اعتمادی به محصولاتی که با نظارت دولتی در حال توزیع و تولید است. این یعنی نظام توزیع و تولید مواد غذایی که تاکنون با آرم استاندارد یا مجوز‌های سازمان غذا و دارو برای شهروندان نوعی اطمینان از مصرف را فراهم می‌کرد دچار خدشه شود. اطمینانی که شهروندان با تلاش این دو سازمان برای کنترل محصولات و تضمین سلامت آن‌ها ایجاد کرده‌اند، با این نوع اقدامات به چالش کشیده می‌شود که یقینا اعتماد‌سازی مجدد؛ کاری بسیار دشوار و سخت است. این مهم در بلندمدت ازنظر اجتماعی نتایج نامطلوبی را در پی خواهد داشت که بخش بزرگی از آن عدم اطمینان به محصولات است؛ و بخشی دیگر نگرانی از کاهش اعتماد عمومی به نهاد‌های مسوول برای نظارت بر سلامت و تغذیه مردم است. بازسازی این اعتماد نیازمند تلاش جدی است از این رو شاید بتوان با نظارت موثر از کاهش این اعتماد جلوگیری کرد. حضور موثر قوه قضاییه برای رسیدگی به این نوع تخلفات و شناسایی متخلفان در کنار عزم دولت برای برکناری آن‌ها در جهت ایجاد سازوکار‌های تسهیل شده برای عدم ایجاد شرایط مشابه در گمرک‌ها امری جدی است.

 

اقتصاد و روان و فرهنگ 


آرین احمدی طی یادداشتی در شماره امروز ابتکار با عنوان اقتصاد و روان و فرهنگ نوشت: اشتغال و داشتن حرفه و شغل مناسب و همچنین ثبات شغلی و امنیت مالی از جمله مسائلی هستند که برای انسان‏ها اهمیت زیادی دارند. شغل و حرفه مناسب علاوه بر تأمین نیازمندی‏های اقتصادی، آثار تربیتی، روان‏شناختی، اجتماعی و فرهنگی بسیاری نیز دارد. انسان از دو بعد مادی و معنوی «جسم و جان» ترکیب یافته و هر یک از این دو بعد برای رشد و بالندگی به تقویت، انرژی و تغذیه سالم نیازمند است. اشتغال و کار از مسائلی است که برای پیمودن راه‏های ترقّی مادی و معنوی، نقشی بنیادین دارد و کار برای ادامه زندگی و بقای جامعه ضرورتی اجتناب‏ناپذیر است. زندگی هرکس به واسطه کار کردن تأمین و اداره می‏شود و خودکفایی هر جامعه‏ای به میزان و نوع عملکرد شاغلان آن جامعه بستگی دارد. علاوه بر اینها، کار موجب شادابی و نشاط انسان شده، بیکاری موجب فقر، افسردگی، فساد و سرخوردگی اجتماعی می‏گردد. اهمیت کار در سنین جوانی دو چندان است و آثار و ثمرات آن برای نسل جوان ارزش زیادی دارد.
در هرم سلسله مراتب مازلو نیز انسان برای این که بتواند به طبقه آخر که همان خودشکوفایی و خود انگیزشی است برسد باید طبقات اولیه‌ای همچون نیاز‌های فیزیولوژیک (خواب، خوراک، سلامت و ...) و نیاز‌های امنیتی (امنیت بدنی، اخلاقی، خانوادگی، شغلی، دارایی‌ها و ...) گذرانده باشد؛ و نمی‌توان بدون در نظر گرفتن تامین نیاز‌های اولیه و همچنین شغل و مسائل اقتصادی، انتظار رسیدن به مرحله خودشکوفایی را داشت.
مشکلات اشتغال، عدم امنیت شغلی، نوسانات شغلی و مالی و همچنین عدم تناسب کار و درآمد از مسائل مهمی هستند که نه تنها باعث ایجاد چالش‌های اقتصادی در جامعه می‌شوند بلکه باعث ایجاد چالش‌های روحی روانی و همچنین فرهنگی بسیاری نیز در جامعه می‌شوند، چالش‌هایی که به نظر می‌آید از چالش‌های اقتصادی، پر خطر‌تر و پر آسیب‌تر برای جامعه باشند چرا که آسیب‌های مالی حاصل از چالش‌های اقتصادی و کسب و کار را می‌توان در کوتاه مدت با طرح‌های صحیح علمی و اجرایی تا حدی مرتفع کرد، اما آسیب‌های روحی روانی و فرهنگی که از چالش‌های اقتصادی و کسب و کار در جامعه پدیدار می‌شوند را نمی‌توان در کوتاه مدت برطرف ساخت. برخی چالش‌های موجود این روز‌ها بر اقتصاد و کسب و کار عبارتند از؛ عدم تناسب کار و حقوق دریافتی و تورم، عدم امنیت شغلی علی الخصوص در مراکز خصوصی، نرخ پایین استخدام در مراکز دولتی، هزینه بالای ایجاد کسب و کار به صورت شخصی، نوسانات فراوان ارزی و بازار‌های سرمایه، مشکلات سرعت اینترنت و مشاغل وابسته به اینترنت و .... چالش‌هایی که نه تنها شرایط اقتصادی جامعه را تحت تاثیر خود قرار می‌دهند، بلکه آثار مخرب فراوانی به سلامت روان و فرهنگی جامعه وارد می‌سازند.
اگر بپذیریم سلامتی روان و فرهنگ از مهم‌ترین عوامل پیشرفت و شکوفایی و همچنین حفظ ثبات در جامعه هستند، باید نگاه جامع‌تر و عمیق تری به مسائلی که به حفظ آن‌ها کمک می‌کند داشته باشیم. در شرایط سخت اقتصادی و در زمانی که کسب و کار‌ها دچار چالش می‌شوند دیگر کم‌تر خانواده یا فردی را خواهید دید که دغدغه فرهنگی داشته باشد یا بتواند در سبد خانوار خود کالا‌های فرهنگی را هم قرار دهد.

دیگر خبرها

  • آروان‌آکادمی؛ دروازه ورود به دنیای دانش ابری
  • قیمت خرید کتاب‌های درسی اعلام شد+ تقویم زمانی سفارش
  • قیمت خرید کتاب‌های درسی اعلام شد+ تقویم زمانی سفارش کتاب‌های درسی
  • فساد را جدی بگیریم/دو راهی مهم گروسی در پرونده ایران/اقتصاد و روان و فرهنگ
  • آغاز ثبت نام کلاس اولی ها از فردا
  • روحیه بازیکنان طوری بود که از برکناری خطیر خوشحال بودند
  • محدوده ثبت نام در هر مدرسه به صورت شعاعی خواهد بود
  • برگزاری امتحانات نهایی با حضور ۱۴۰ هزار دانش‌آموز خوزستانی
  • تعیین نتایج قبل از برگزاری مسابقات در سطوح پایه فوتبال!
  • بختیاری‌زاده: اتفاقات ‌ناگوار فولاد ماحصل تفکرات مدیریت‌های سال‌های قبل است